کد مطلب:214796 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:316

نزدیک بودن خداوند متعال
محمد بن أبی عمیر قال: رأی سفیان الثوری أباالحسن موسی بن جعفر علیهماالسلام، و هو غلام یصلی و الناس یمرون بین یدیه.

فقال له: ان الناس یمرون بك و هم فی الطواف!

فقال علیه السلام، ألذی اصلی له أقرب الی من هؤلاء.

التوحید باب 28 ح 14

ترجمه:

سفیان ثوری آن حضرت را كه غلامی بود، دید مشغول نماز خواندن است، و مردم از مقابل او آمد و رفت می كنند. او را گفت: مردم در حال طواف كردن هستند، و از روبروی تو راه می روند!

امام هفتم كه غلامی نابالغ بود فرمود: كسی كه من از برایش نماز می خوانم نزدیكتر است به من از این گروه.

توضیح:

در این مورد مناسب است مطالبی ذكر شود:



[ صفحه 89]



1- سفیان بن سعید بن مسروق ثوری از أعلام و مشاهیر علماء و صوفیه، و در باطن مخالف با أهل بیت رسول اكرم بود، و در سال 161 در بصره فوت كرد.

2- و هم فی الطواف: از این جمله فهمیده می شود كه نماز آن حضرت در أطراف جایگاه طواف به خانه كعبه بود، و از جمله آنها مقام ابراهیم و حوالی آن باشد كه واجب است نماز طواف در آنجا خوانده شود.

و قاعدتا سفیان ثوری آن حضرت را شناخته و روی عداوت خواسته است اعتراضی بنماید، چنانكه چندین مرتبه درباره لباس حضرت صادق سلام الله علیه هم خرده گیری نموده است.

و از این اعتراضات فهیمده می شود كه: سفیان یك شخص ظاهرپرست و متعصب و عاری از معرفت بوده است.

و مخصوصا این سخن در مورد نماز در مقابل خانه خدا، با تجلی أنوار حق، و با احاطه روحاینت، و با جلوه تضرع و مناجات و طواف دور خانه خداوند جلیل: بسیار عوامانه و نادرست است.

3- أقرب الی: در این پاسخ به حقائقی اشاره می شود:

أولا - اشاره است به آنكه قرب به مردم و روبرو شدن به آنان در جهت مكان و از لحاظ مادی و جسمانی است، و قرب به خداوند متعال از جهت روحانی و معنوی باشد. و این دو جهت مخالف همدیگر بوده، و چون شخص نمازگزار كه توجه به حقیقت نماز و حقائق أذكار نماز پیدا می كند: این توجه قلبی او را از توجهات ظاهری بازداشته، و بر حواس بدنی غالب و حاكم می شود.

ثانیا - نزدیك شدن روحانی قلب بر دو نوع است: أول - نزدیك شدن قلب



[ صفحه 90]



انسان به خداوند متعال: به وسیله تصفیه و تهذیب نفس و توجه به او با انقطاع از چیزهای دیگر، و این معنی در میان مردم منظور بوده، و با اختیار قابل تحصیل است.

دوم - احاطه و فراگیری نور مطلق و تجلی انوار حق در قلب پاك و منزه از آلودگی ها و تاریكی ها: و این معنی خارج از اختیار و توجه كردن باشد، اگرچه مقدمات آن با اختیار و ریاضت و تهذیب و تزكیه و عبودیت حاصل می شود.

و چون این حالت برای انسان حاصل شود: از خود فانی و محو گشته، و به جز نور محیط مطلق چیزی را درك نمی كند.

و در اینجا حقیقت شهود از نور مطلق به اندازه استعداد و محدوده وجود سالك محقق گردد، و مفهوم قرب و حضور و خشوع و احاطه و فناء و محو روشن می شود.

و این حالت از مقام تصور و بیان و تعریف و تفهیم خارج می باشد، و أنبیاء و أولیاء حق در این مرحله پیش قدم هستند.

ثالثا - آن حضرت با جمله مختصر خود اشاره به این مطلب فرموده، و در كلمات حضرات ائمه علیهم السلام نیز به این حقیقت به عبارات مختلف اشاره شده است.

در مناجات شعبانیه است كه: الهی هب لی كمال الانقطاع الیك و أنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها الیك حتی تخرق أبصار القلوب حجب النور و تصل الی معدن العظمة و تصیر أرواحنا معلقة بعز قدسك. [1] .

پروردگارا عطا كن مرا انقطاع كامل به سوی تو، و نورانی كن دیده های دلهای ما را



[ صفحه 91]



به روشنائی نظر آنها به طرف تو، تا پاره كند چشمهای قلوب ما حجابهای نورانی را، و برسد به معدن عظمت، و برگردد أرواح ما وابسته شده به مقام عزت پاكیزگی تو.

و معنای ضیاء نظر: مرتبه أول از قرب و توجه است. و مراد از وصول به معدن عظمت: مرتبه دوم باشد.

رابعا - أما تعبیر آن حضرت به عنوان قرب نه نظر: اشاره به حصول همین مرتبه دوم است، یعنی فراگیری و احاطه نور.

توضیح اینكه: در مرتبه اول كه دید و توجه قلب است، قهرا توجه به جانبی خواهد بود، طرف مقابل باشد، یا طرف بالا، یا به همه أطراف، و این معنی به اقتضای طبیعت است كه نمی تواند از محیط زمان و مكان خود را خارج كند.

ولی در مرتبه دوم: انسان توجه نمی كند، بلكه نور مطلق به او احاطه و فراگیر شده، و غرق در دریای نامحدود نور می شود، و این معنی در اثر تحقق حالت فنا و محو از وجود خود صورت گرفته، و حتی خود و فناء خود را هم نمی بیند.



[ صفحه 92]




[1] از مناجات مخصوص و از أدعيه مشتركه ماه شعبان است كه حضرات ائمه عليهم السلام آن را مي خواندند، و در مفاتيح قمي نيز نقل شده است. و اين مناجات را سيد ابن طاووس از ابن خالويه از أميرالمؤمنين (ع) نقل مي كند.